محمدعلی اژه ای
چکیده
خواجه نصیرالدین در مبحثی دربارۀ انعکاس قضایای ممکنه در کتاب اساس الاقتباس میگوید: «پس معلوم شد که این اعتبار مقتضى فساد انعکاس ممکنات است و مؤدى به مذهبى است که نزدیک باشد به مذهب آن جماعت که اطلاق و ضرورت و امکان را به اسوار متعلق گردانند». خواجه در این عبارت اطلاق جهت بر سور را نظر جماعتی از منطقدانان میداند و نه عموم آنها، ...
بیشتر
خواجه نصیرالدین در مبحثی دربارۀ انعکاس قضایای ممکنه در کتاب اساس الاقتباس میگوید: «پس معلوم شد که این اعتبار مقتضى فساد انعکاس ممکنات است و مؤدى به مذهبى است که نزدیک باشد به مذهب آن جماعت که اطلاق و ضرورت و امکان را به اسوار متعلق گردانند». خواجه در این عبارت اطلاق جهت بر سور را نظر جماعتی از منطقدانان میداند و نه عموم آنها، که خود خواجه قطعاً از این جماعت نیست؛ زیرا وقتی او از موضع طبیعیِ جهت سخن میگوید برای آن فقط یک موضع طبیعی بیشتر قائل نیست. این نظر در مقابل نظر کسانی است که برای جهت در جمله دو موضع طبیعی قائلاند: یکی در کنار رابطه و دیگری در کنار سور، هنگامی که سور در جمله وجود داشته باشد. این نظر دوم نظر ابن سینا و برخی دیگر مانند عمربن سهلان ساوی، ارموی، و قطبالدین رازی است. از آنجا که ابن سینا و ساوی قبل از خواجه و ارموی معاصر خواجه و قطبالدین رازی پس از وی میزیستهاند و این بحث به نتیجۀ مطلوب نرسیده است، مناسبت داشت ادلۀ مثبتین تعلق جهت به سور دوباره مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. این وظیفهای است که این مقاله بر عهده گرفته و نتیجهای که بدان دست یافته این است که دادههای مورد استناد مثبتین پذیرای توجیهی متفاوت است و میتواند به گونۀ دیگری تفسیر شود و قبول آنها مستلزم قبول قول تعلق جهت به اسوار نیست.